دو تیم استقلال و پرسپولیس دارای پتانسیل محبوبیت اجتماعی در جامعه ما هستند. در این شرایط و با توجه به محبوبیت این دو تیم در میان مردم ایران و حتی در آسیا محبوبیت فراوانی دارند و بازیهای آنها همواره دهها میلیون تماشاچی جذب میکند. سالها است که بحث بدهیهای این دو تیم و مشکلات اقتصادی آن توسط مسئولین مختلف مطرح میشود. این در حالی است که در سراسر جهان باشگاههای ورزشی از سازکارهایی برای کسب درآمد استفاده میکنند مانند پخش تلویزیونی، فروش لوازم جانبی اصل و بلیت فروشی. اما در ایران هیچ یک از این سازکارها کار نمیکنند. زیرا تلویزیون به صورت انحصاری فعالیت دارد و اتفاقا از پخش بازیها برای جذب بیننده استفاده میکنند. این نوع برنامهها در تلویزیون ایران علاوه بر اینکه هزینهبر نسیتند، پربییندهتریناند. اما در نهایت صدا و سیما هزینهای را برای پخش بازیها به باشگاهها نمیپردازد. از سوی دیگر ورزشگاهایی که در آن مسابقات برگزار میشود نیز دولتیاند و به همین دلیل از قبل بلیت فروشی نیز درآمدی به باشگاهها نمیرسد. از سوی دیگر از قبل فروش لوازم جانبی اصل نیز باشگاهها نمیتوانند درآمد کسب کنند، زیرا چنین ساز و کار کالای اصل و فرع نیز در کشور ما نیست. در این شرایط واگذاری این دو باشگاه محبوب با استفاده از یک سازکار رقابتی انجام نشدهاست بلکه به نظر میرسد واگذاری آنها به بانکها استفاده از پوشش خصوصیسازی برای پرداخت بدهیهای این دو تیم است. این فرآیند ناقص منجر به خصوصیسازی نمیشود، زیرا اگر خصوصیسازی به صورت کامل انجام میشد باشگاههای خصوصی تعیینکننده برای واگذاری سهام خود بودند.
مسعود فریدونی دکتری تخصصی مدیریت ورزش و عضو هیئت علمی دانشگاه در این باره به روزنامه اینترنتی فراز گفت: «ماهیت این واگذاری صرفا به این علت است که چارچوبهای «ای اف سی» رعایت شود تا تیمها بتوانند در مسابقات شرکت کنند. یعنی عملا ما دیدیم در واگذاری قبلی هیچ خریداری برای خرید سهام این دو باشگاه نبود. در همین راستا دولت یک سازکاری ارائه داد و با بانکها صحبت کرد که دو تیم به آنها واگذار شود؛ بنابراین من حس میکنم که این واگذاری یک حالت صوری دارد و مالکیت این دو تیم نمیتواند واقعی باشد. بر اساس یکی از بندهای «ایافسی» مالکیت دو باشگاه نباید متعلق به دولت و یک نهادباشد. سال گذشته نیز تیم استقلال به همین دلیل از لیگ قهرمانان حذف شد؛ برای اینکه که ظاهر کار درست شود دولت مجبور شد که این دو تیم را به بانکها واگذار کند. در این حالت مالکیت این دو تیم به نوعی خصوصی نشان داده میشود»
او ادامه داد: «متاسفانه باشگاهها سودده نیستند و عملا زیاندهاند و ترازهای مالی آنها به صورت دستکاری شده مثبت نشان داده میشود. برای همین کسی علاقه مند به خرید سهام این دو باشگاه نیست. منبع اصلی درآمدهای باشگاهها در سراسر جهان حق پخش تلویزیونی و سازکار تبلیغاتی است که متاسفانه در کشور ما تا امروز راهکاری برای این موضوع سنجیده نشدهاست. یعنی احیای حق پخش تلویزیون، گام مثبتی در سودده بودن باشگاهها است. در حوزه بلیت فروشی نیز باشگاهها نمیتوانند درآمدی داشته باشند و این از مواردی است که باعث میشود باشگاهها در کشور ما سودده نباشند»
او در آخر گفت: «دومین بحث درباره مدیریت تخصصی است؛ ما به مدیران باشگاهها در دوران مختلف شخصیتهایی سیاسی بودهاند و یا به نوعی در خارج از حوزه مدیریت ورزش فعالیت دارند. این باعث شدهاست مدیران صرفا یک بدهی انباشتهای را برای باشگاهها خلق کنند به جای آنکه سازکارهای درآمدی و بازاریابی داشته باشند»
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران